***نسیم معرفت***
بِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم
*** گمان کردم رفیق و یار بودی*ولی بدتر ز گرگ و مار بودی+نسیم ادب+سعادت
حِکمَةُُ عَجَبَتْنِی :
تَعیشُ الأَغنامُ طُولَ (طِوالَ) حَیاتِها خائِفَةََ مِنَ الذِّئابِ ثُمَّ فِی النِّهایَةِ یَأْکُلُهَا الرّاعِی . فَکُنْ عَلَی حَذَرِِ مِمَّن تَمنَحُهُ الثِّقَةَ وَ تَظُنُّهُ صَدیقَکَ وَ هُوَ عَدُوُّکَ .
ترجمه متن عربی :
حکمتی که مرا به شگفتی و تعجّب وا داشت :
گوسفندان در طول حیات و زندگیشان با ترس و وحشت از دست گرگ ها زندگی می کنند ولی در حقیقت طُعمه راعی و شَبان و چوپان واقع می شوند و چوپان آن ها را می خورد . پس بترس و برحَذَر باش نسبت به کسی که به او اعتماد می کنی و گمان داری که صدیق و رفیق و دوست تو است در حالی که فِی الواقِع دشمنِ تو هست و از پشت به تو خنجر می زند !!!
گمان کردم رفیق و یار بودی
ولی بدتر ز گرگ و مار بودی
شعر : از سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
.: Weblog Themes By Pichak :.